ساعتا ثانیه وار رها تو قافیه ها امید به باقی راه
واسه گوش تو ساقی ناب پیرامون حاشیه پر
پیام تو قافیه گم آماده راه یه عمق یه استعداد ذاتی بمب
ولی چی بگم بشه ملکه ذهنی که پر خش و ترکه
بگم همه چی خوبه کلکه مرحم زخم تو نمکه
رنگ میره به تیرگی سکوت عمیق اپیدمی
بذار نمکو بریزم والا بعد این شبا سپیده نی
نه چشو بستم تو اوج فکر چشم من بازه پشت پلک
میشینم کنج ذهن به انتظار یه معجزه
کله به رقم گرم یک صفر عقب گرد
همینو نمه میرم تا اونجایی که دست و خواب یهو یقم کرد
ولی دیگه نمیذارم بازم بگذره چک میزنم خوابم بپره
عجیب اینه هر چقدر که حالم بدتره کارم بهتره
اونی که تا طلوع آفتاب بیداره
کم میخوابم چون خواب خواب میاره
از در و دیوار خونه داستان میباره
آشنا و بیگانه واسه داشته هات میخوانت
نگام به اون گوشه دکمه یه لکه خون روشه برو فشارش بده
شهرو با حرفات باز به چالش بکش
تو نگات تویی چوب خشک بی آب و خاک ولی رو به رشد
نگاه میکنم به دور و ورم میکروفونو میگیرم توی مشت
من آسمانو سقفم میبینم پای کار تو خلوت میشینم
تازه ها رو تو دفتر میچینم واژگانو رو کلت میگیرم
جنگ نرم مگه نه فک رپ فک لق متفکرم
خشک حنجره ام پشت پنجرم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایسادم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایسادم
جای خون میلوله سم لونه میکشی از میون سنگ
جالب اینه که چه ببر ببازی بلدن بگن میدونستم
طعنه دشمن طعنه دوست جا خالی میدم من همه روز
این ماجرا ادامه داره تا بشی آفتاب لب بوم
هر روز بی حس تر پر ایده ولی بی بستر
مگه میشه تو بتونی جا بدی تموم آب دریا رو تو استخر
عصبی لبریز حرارت نمیگم انگیزه ندارم
وقتی که هنرو زمین زدن من باید از دست و پاش سنگ ریزه درآرم
در حال عبور از گله گوش های مریض و عفونت کرده
مارکت بی داستان واسه هنر ایران شده میراث دار
در تنگنای نفرتم با غلظت شدید
یا رب مباد آنکه صدا معتبر شود
صدایی که یک سالس صفر ۱۰۰ پله مرتفع شود
و بدین سان موسیقی هنر از زیر و بیخ و بن
اینطوری بگم که ۹۹ درصدش سیاسته یک درصد مابقیش لیاقته
مغز آکبند شل گو با دوتا کار شد از پاسه الگو
یه فیلمه نی کسی پای گلدون فقط یه بیت چیپ راه پل بود
تریبونو گرفت تو دست جولان داد یک شبه کشید بالا دلاروار
لب و دهن فقط شعار داد تو عمل فقط رقم شماره کارت
باس گل بگیرن در مارکتی رو که اینا واسش بشن سکاندار
ولی نوش جونت حلالتون سلامتی بلا به دور
مدیر یه ساله شیرتو میدوشه نیش زبونمو طلا بدون
این طرف متد کار کسب اینه که تو رو فروخت و بارو بست
اونور قصه یه داروغس مینویسی و میذاره پا رو دست
پوکه استخون عاشقا جغد شوم رو بوم شاعرا
ساز کوک با دخل و خرج کاسبا پس کلهم تو پول ماجرا
فقط آب نبات گوش تو باجه ها ما در جست و جوی روح واژه
ولی مهر و موم روی نامه ها که میگه جا نداره خونه واسه ما
داد میزدیم و رئیس کر بود زهر کلمه غلیظ تر شد
ما بچه ترد شده خونه ایم که مسیرش از همه تمیزتر بود
نمیخوام دلشاد کنم نیومدم که ارشاد کنم
وظیفه من و اسلحم اینه که مغز هنر بی مغزو هد شات کنم
مایت و ساختی با ماله کشی پایت باختی با پاره شی
وقتی میبینی نصفت باگه جز تو کل فقط استهلاکه
ثروت شهرت شهوت مرد کدومش تو رو دعوت کرد
من که هوادار هر سه شم ولی تو موسیقی پی ارزشم
صدات این روزا تو گوش پره مارکت میخواد تو گوش فروش کنه
اسم عجیب غریب بذار رو آلبوم که به همین واسطه فروش کنه
تو یه لقمه بودی یه ناجی دیدی با یه رخ لوتی
هفتاد سی به نفع اون یعنی صدا بلبل با یه مخ طوطی
مدیر تو رل میانجی بین تو حقیقت یه دیوار چید
تو خودت نرو به خودت بیا از خواب زمستونی بیدار شی
میشینی تو حصار شیک هنر تو حساب جیب
چطوری میتونی ستاره شی تولید اثر سفارشی
جالب قصه اینجاشه چی درسته که این باشه
هر کس هر چقدر که دیدگاشه فرش قرمز دنیا زیر پاشه
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایسادم
دند نرم کاسبا چارچوب و قالبا غریب و آشنا
من رو خاکریز باورام وایسادم